صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز | ||
|
سکوت آهنگی جاودان است.. همان که پیش از همگان بوده و از پس آنان نیز خواهد بود.. (ش ش شب) برچسبها: کمدی واژه ها [ سه شنبه 3 مرداد 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] اگر بر زندگیم نقطه ی پایان نمی گذارم؛ ترسم از مرگ نیست. ترسم از این است که اگر بار سنگین اندوهم را بر زمین ننهاده بمیرم؛ سنگینی این رنج عظیم تا ابد بر روح احتمالیم باقی بماند.. برچسبها: کمدی واژه ها [ سه شنبه 5 ارديبهشت 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] هنوز نفسی هست با این امید که شاید فریاد رسی هست.. برچسبها: کمدی واژه ها [ سه شنبه 22 فروردين 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] اینکه از هر طرف که بروی به دیوارهای دیدنی و نادیدنی برخورد کنی، اینکه آزادی و گستردگی دریا را فرا چشم آری ولی سهم تو از آن فقط اندکی جنبیدن باشد، اینکه تنفس کنی در فضایی که آکنده از بازدم های مسموم خود و همچون خودان دیگر است و اینکه محکوم باشی به تکرار و تکرار و تکرار.. ای دوست! من اینسان زیستن را زندگی آکواریومی نامیده ام! برچسبها: کمدی واژه ها [ یک شنبه 20 فروردين 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
سکوت سرشار از سخنان ناگفته است
برچسبها: نکته هاکمدی واژه ها [ جمعه 11 فروردين 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
« زن همسایه تنش را می فروشد من کتاب های قدیمی ام را.. بین ما فاصله زیاد نیست... هر دو مجبوریم.. » چه کسی این را گفته نمی دانم. ولی می دانم که این قانونِ نانوشته ی بازار امروز زندگی، در این دیار است..
برچسبها: کمدی واژه ها [ چهار شنبه 9 فروردين 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] گاهی چنان تنهایم که سایه ام شبیه خدا می شود.. برچسبها: کمدی واژه ها [ سه شنبه 8 فروردين 1391
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] هرگز نخواهم کوشید که دیگران را از احساسم آگاه سازم. چرا که گفتن نوشتن ابتذالی بیش نیست. و لغات را توانایی آن نیست که بگویند در این لحظه من چیستم.. آه از این مغاک هولناکی که لاجرم باید آن را پذیرفت..
برچسبها: کمدی واژه ها [ دو شنبه 10 بهمن 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.. این دردها را نمی شود به کسی گفت...
صادق هدایت (تنهایی که عطای زندگی را به لقایش بخشید)
برچسبها: کمدی واژه ها [ دو شنبه 10 بهمن 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] سخنانی هست که نمی توان به کس گفت مگر به دوستان، سخنانی هست که نمی توان به کس گفت حتی به دوستان، و سخنانی هست که نمی توان به کس گفت حتی به خویش.. داستایوسکی(؟)
برچسبها: کمدی واژه ها [ دو شنبه 10 بهمن 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] چه نومیدانه، در جزیره ی دوردست تنهایی خویش، به انتظار کشتی نجات عشق، آتش برافروخته ام.. برچسبها: کمدی واژه ها [ دو شنبه 26 دی 1390
] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ] |
|