منحصر به فرد بودن و بُت گرایی 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

شاید اگر بگوییم همگان بت‌گرا (نه بت‌پرست چرا که بت‌گرا عنوانی کلّی‌تر است) هستند هرچند خلاف آن را ادّعا می‌کنند؛ این سخن بدون شرح و توضیح در نگاه نخست چندان خریداری نیابد ولی باید گفت که یکی از واقعیات طبیعت بشری، گرایش وی به بت شدن و یا بت‌سازی و برجسته ساختن چیزهایی است که بدانها علاقه دارد. ضرب‌المثل معروف از کاه کوه ساختن و یا مبالغه‌های شاعرانه در وصف معشوق و معشوقه‌ها و یا اغراق در قدرت دشمنان و آنگه شکست آنان، همگی بیانگر این گرایش می‌باشند. از دیدگاه اینجانب این بت‌گرایی در اساس ریشه در میل وی به متفاوت شدن از زمینه و در نتیجه موجودیت و هویّت یافتن و کسب قدرت به واسطه‌ی آن دارد. بر این اساس، بشر میل دارد که هرچه بیشتر متفاوت و منحصر به فرد باشد و یا خود را به هر چیزی که می‌تواند وی را متفاوت‌تر سازد نزدیک نماید و یا دست‌کم به گونه‌ای خویش را در ارتباطی منحصر ‌به ‌فرد با آن نشان دهد. نمونه‌ها بسیارند: از جمع‌آوری اشیاء نادر و کمیاب توسّط کلکسیونرها گرفته تا ماجرای تبلیغات تجاری و فرهنگی و تا ادّعای رفاقت و هم‌نشینی با افراد سرشناس و معروف و یا کوشش در جهت کسب شهرت، معروفیت و قدرت مذهبی یا سیاسی؛ و یا در سطح اخلاق و فرهنگ عمومی آنچه که از آن با نام‌های احترام، غرور، شخصیت، آبرو، اصیل‌زاده بودن و مواردی از این قبیل یاد می‌شود؛ در تحلیل نهایی تماماً ریشه در این میل ذاتی بشر به متفاوت شدن از زمینه دارند. به هر روی انسان میل شدیدی دارد که خود را متفاوت‌تر و منحصر به فرد‌تر از آنچه در ظاهر می‌نماید نشان دهد و در این راه بی تأمّل به هر وسیله‌ای خواه بزرگ‌تر نمودن دشمنان و یا دوستان نیز متوسّل می‌گردد. هرچند شاید گستردگی آثار و نمودهای وجود این گرایش در بشر چنان باشد که گویی طبقه‌بندی کردن آن دشوار به نظر می‌رسد؛ ولی باید گفت که به سهولت می‌توان این بت‌گرایی را با توجه به نوع تلاش در راستای این منحصر ‌به ‌فرد شدن در دو دسته یا جنبه قرار داد:

1- خود بت شدن. این یعنی اینکه فردی در تلاش است که خود به برترین جایگاه ممکن یعنی منحصر‌به‌فردترین موقعیت در یک زمینه‌ی خاصّ دست یابد. رقابت‌های انتخاباتی به منظور دست‌یابی به مقام‌های سیاسی در یک کشور، از نمونه‌هایی است که در این رابطه می‌توان ذکر کرد. یا تلاش در جهت قهرمانی در میادین گوناگون ورزشی و علمی از دیگر نمونه‌هاست.

2- در ارتباطی منحصر به فرد با یک بت قرار گرفتن. این جنبه از بت‌گرایی در اصل همانی است که بت‌پرستی (و زیر مجموعه‌های آن همچون شخص پرستی یا قهرمان پرستی) نامیده شده است و هنگامی است که فرد متوجّه این واقعیت می‌شود که اساساً ممکن نیست به جایگاه یک بت و رأس هرم قدسیت دست یابد. اینجاست که می‌کوشد تا در عوض خود را از هر کس دیگر به آن جایگاه نزدیک‌تر سازد و در واقع اگر نمی‌تواند خود را با تبدیل شدن به بت منحصر به فرد نماید؛ دست‌کم رابطه‌ی خویش با آن بت را منحصر به فرد ساخته و از این نظر خویش را متفاوت‌تر از هر کس دیگری بنماید. نکته‌ی بسیار مهم در این رابطه این است که فرد همچنین خواهد کوشید که مقام و جایگاه بت را مدام ارتقاء دهد تا در نتیجه، رابطه‌ی خود  با آن نیز ارتقاء یابد. به عبارت دیگر وی می‌کوشد بت را بسیار متفاوت‌تر و مهم‌تر و قدرتمندتر از آنچه پیشتر تصوّر می‌شده نشان دهد که در نتیجه خود را نیز به واسطه‌ی ارتباط با آن به همان میزان متفاوت‌تر، مهم‌تر و قدرتمندتر خواهد نمود. همچنین نکته‌ی ظریف دیگر در این رابطه این است که فرد با تلاش در جهت ارتقای جایگاه یک بت، گویی تلویحاً سعی در انتقال این پیام نیز دارد که قدرت وی حتّی افزون‌تر از بت است چرا که دارای چنان جایگاهی است که می‌تواند بت و رفتارهایش را مورد داوری و ارزشگذاری (هرچند مثبت) قرار دهد.

شاید بیراه نباشد اگر بگوییم نمونه‌های این دسته‌ی دوم بت‌گرایی بی‌شمارند: در واقع شاید به عنوان یک اصل راهنما بتوان گفت هرگاه کسی از دیگری تعریف کرد، در اساس یا مشغول بت‌سازی است و یا در تلاش برای نزدیک ساختن خویش به یک بت. در ادامه‌ی این مختصر به این نوع دوم از بت‌گرایی می‌پردازیم که به جرئت می‌توان گفت شاید عظیم‌ترین تأثیرات را بر تاریخ بشر از گذشته تا کنون نهاده است.

***

می‌گویند انسان بری از اشتباه نیست. هر انسانی غرایزی دارد. نقائصی و اشکالاتی. و با این همه تاریخ انباشته از نام‌های قهرمانانی است که دیگر همه جا بسیار بیش از پرداختن به اشتباهات آنان و لغزش‌های بزرگ و کوچکشان، از افتخارات ایشان و نبوغشان یاد می‌شود. از خدمات گرانبهایی که انجام داده‌اند و از زندگی آرمانی و انسانی آنها که دیگر تبدیل به یک الگوی بارز و غیر قابل بحث گردیده است. حتّی در مورد آثاری که از ایشان بر جای مانده و به روشنی می‌تواند سندی زنده برای بازخوانی میزان علم، هنر و شعورشان باشد؛ کمتر کسی به خود اجازه‌ی چون و چرا به خود داده و آنها را مورد نقد قرار می‌دهد و اگر نیز چنین کاری انجام دهد، در بیشینه‌ی موارد کاری جز تحسین و کشف دقایق حیرت‌انگیز جدید در آنها از پیش نمی‌برد و نقدی جدّی در کار نیست. به عبارت دقیق‌تری ناقدان آثار ایشان (البته اگر بتوان ایشان را ناقد نامید)، همان کاری را انجام می‌دهند که پیشتر اشاره شد یعنی کوشش در جهت ارتقای جایگاه و اعتبار بت و در نتیجه ارتقای جایگاه و اعتبار خودشان. این امر یعنی ممنوع‌الورود شدن نقد و داوری‌های منطقی به حوزه‌ی حریم قهرمانان و بت‌های تاریخی (یا حتی امروزی) و آثار برجای مانده از آنان، به چیزی که می‌توان آن را مقدّس‌شدگی نامید؛ می‌انجامد و پیداست که این مقدّس‌شدگی معنایی جز رکود ارزش‌ها و معیارها و در نتیجه محافظه‌کاری‌های افراطی و ضدّیت با تغییر ندارد. نیازی به گفتن نیست که هماره این مقدّس‌شدگی‌ها سدّ راه پیشرفت و تحوّل در هر زمینه‌ای بوده‌اند. جالب اینجاست که حتّی در عرصه‌های علمی نیز اوضاع کم و بیش بر همین منوال بوده است. در نظر آوریم که دانشمندان محافظه‌کار که ذهن و اندیشه‌ی خویش را تماماً معطوف به نظریه‌های موجود کرده‌اند؛ با چه سماجتی در برابر دیدگاه‌های جدید ایستادگی کرده و بدین ترتیب از سرعت قطار علم و دانش کاسته‌اند. با تمام اینها یکی از مهم‌ترین عرصه‌های نمود این مقدُس‌شدگی، حوزه‌ی باورهای دینی است. خدایان یا اصنام به عنوان رأس هرم متفاوت و منحصر به فرد بودن، پیداست که کسی در اندیشه‌ی تصاحب جایگاه ایشان نبوده است اما کاهنان و زعمای دینی و مذهبی و آنان که انحصار بحث و سخن گفتن از دین را از آن خویش می‌دانسته‌اند؛ هماره در رقابتی سخت و کوششی همیشگی در راستای القای وجود قدرت بلامنازع خود به پیروان بوده‌اند و در این راه و به منظور دستیابی به رابطه‌ای منحصر به فردتر و نزدیکی هر چه بیشتر با رأس هرم قدرت دینی یعنی خدا (یا در مورد ادیان توحیدی: پیامبران و جانشینان معروفشان)، به هر دستاویزی که نشان دهد ایشان شناخت جدیدتر و عمیق‌تری از آن دارند؛ از جمله ایجاد تشریفات عبادی و مناسک هرچه پیچیده‌تری دست زده‌اند و در این راه تا جایی پیش رفته‌اند که برای اثبات میزان اطمینان خود به حقّانیت رابطه‌ی خود با خدا برای پیروان، از ارتکاب هیچ اقدام غیر منطقی و غیر انسانی نیز فروگذار نکرده‌اند. مبلّغین دینی چنان از قدرت خدا یا سنگینی مجازات او داد سخن داده و می‌دهند که به گفته‌ی نیچه تو گویی قصد دارند مردم را بیش از آنکه از خدا بترسانند از خود بترسانند چرا که اینان چنین وانمود می‌کنند که اطاعت از دستورات ایشان به عنوان کسانی که در رابطه‌ای منحصر به فرد با خدا هستند؛ یگانه شانس پیروان برای نجات از مجازات الهی بوده و لذا قدرت تغییر سرنوشت ابدی آنها در دست ایشان است. همین تصوّر در مورد قدرت زعمای دین در میان پیروان، زمینه‌ی مساعد پیدایش خرافات بی‌شماری را موجب گردیده است.

به هر حال بت‌گرایی و دو جنبه‌ی مهم آن یعنی میل به خود بت شدن و یا بت‌پرستی، اگرچه ریشه در میل ذاتی بشر برای متفاوت شدن از زمینه‌ها و در نتیجه موجودیت و هویّت یافتن دارد؛ با این حال این بدان معنی نیست که نمی‌توان انحراف مخرّب آثار این گرایش را از میان برد. نگارنده بر این گمان است که ایجاد بستری مناسب که در آن هر کس با توجه به استعدادها و توانایی‌های ذاتی‌اش بتواند متفاوت و منحصر به فرد بودن خویش و البته دیگران را پذیرفته و بدین نتیجه دست یابد که هر ذرّه‌ای و به تبع آن هر کس در این جهان هستی، یگانه و منحصر به فرد است؛ نه تنها ممکن بلکه ضروری است. این امر البته آسان نخواهد بود و نیازمند ایجاد نظام تعلیم و تربیتی منطقی و بر پایه‌ی این اصل است که:


«متفاوت بودن اصل حاکم بر ذرات هستی است

و هر موجود بشری نیز منحصر به فرد است و شایان توجه و ستایش.»


برچسب‌ها: متفاوت بودنبت پرستیشخصیت پرستیقهرمان پرستیخرافات دینیمنحصر به فرد بودن قدرت طلبی هویت
[ سه شنبه 25 تير 1392 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد
درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب